English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fixed size records U رکوردهای با اندازه ثابت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
records U اسناد
records available U امار دردست
records available U اطلاعات موجود
records U پرونده ها
records U سوابق
records U بایگانی
medical records U پرونده پزشکی مدارک بهداشتی
medical records U پروندههای بهداری
records depository U بایگانی راکد
records depository U بایگانی عمومی
cost records U مدارک قیمت تمام شده مدارک تعیین ارزش
dead records U بایگانی راکد
track records U آمار اعمال یا موفقیت های پیشین
track records U پیشینه
service records U سوابق خدمتی پرسنل خلاصه وضعیت خدمتی
track records U سابقه
service records U پروندههای خدمتی
plant records U امار تجهیزات کارگاه
aircraft records U اسناد هواپیما
office of records U دفتر بایگانی
office of records U بایگانی یا دفتراسناد و مدارک
pay records U پرونده لیست حقوق
pay records U اسنادحقوقی
variable length records U رکوردهای با طول متغیر
of an out size U دارای اندازه غیر معمل
that is about the size of it U حقیقت امراین است
size U اندازه
what is your size? U شما چیست
what is your size? U اندازه
of an out size U بیرون از اندازه
to size up U را براوردکردن
to size up U اندازه
over size U بزرگتر از اندازه
that is about the size of it U همینطور است
size up <idiom> U بسته به شرایط ،برانداز کردن
size U اهار زدن
size U چسب زدن
size U وسعت
size U بر اورد کردن
size U چسب زنی اهارزدن
size U سایز ساختن یارده بندی کردن برحسب اندازه
size U قالب
size U مقدار
size U قد
(the) size of it <idiom> U به شکلی که است
size U به اندازه کردن
size U بزرگی
size U اندازه بعدساختمان
size U 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
size U ابعاد فیزیکی یک تصویر یا شی یا صفحه
size U محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
sample size U بیتی استفاده میشود. بدست آوردن اندازهای از سیگنال که برای تامین اطلاعات درباره سیگنال به کار می رود
size control U کنترل اندازه
fit size U اندازه مناسب
screen size U اندازه صفحه
sample size U حجم نمونه
point size U اینچ
point size U برای اندازه گیری نوع یا متن
sample size U مدت زمان بین دوالگوی پیاپی
sample size U تعداد اندازه گیریهای سیگنال ضبط شده درهرثانیه
sample size U بزرگی نمونه
size constancy U ثبات اندازه
nuclear size U اندازه هسته
king size U بزرگ
it is the size of a sparrow U باندازه یک گنجشک است
it is of a normal size U دارای اندازه عادی یا معمولی است
it is four times my size U من است چهارتای من است
it is four times my size U چهاربرابر
hypostatize or size U مسلم فرض کردن
hypostatize or size U شخصیت دادن به
hypostatize or size U ذات جدا دانستن
of a large size U بزرگ
lessin size U خردتر
nominal size U اندازه نامی
nominal size U اندازه اسمی
neat size U اندازه خالص
minimum size U اندازه حداقل
man size U اندازه مناسب یک مرد
london in size U پس از لندن نیویورک بزرگترین شهراست
limiting size U اندازه محدود
lessin size U کوچکتر
fractional size U اندازه کسری
cut down to size <idiom> U ثابت کردن اینکه کسی اونقدرکه فکر میکند خوب نیست
pint size U باندازه سرسنجاق
pint-size U پست
pint-size U خرد ناچیز
pint-size U باندازه سرسنجاق
life size U باندازه شخص زنده باندازه طبیعی
life size U اندازه واقعی
life-size U باندازه شخص زنده باندازه طبیعی
life-size U اندازه واقعی
accuracy to size U دقت اندازه گذاری
accurate to size U دقت در اندازه گرفتن
pint size U کوچک
pint size U خرد ناچیز
full size U اندازه طبیعی
full size U بخ مقیاس یک به یک
full-size U اندازه طبیعی
full-size U بخ مقیاس یک به یک
Pick on someone your own size. U برو با هم قدهای خودت طرف بشو
cut to size U به اندازه بریدن
type size U اندازه فونت
type size U اندازه حروف
trim size U اندازه طبیعی
pint size U پست
atomic size U اندازه اتم
atomic size U اندازه اتمی
size tolerance U تلرانس اندازه
size stick U قالب اندازه گیری
design size U اندازه طرح
design size U اندازه نامی
size stick U الت اندازه گیری پا
effective size U اندازه موثر
size effect U تاثیر اندازه
family size U تعداد افراد خانواده
file size U اندازه فایل
body size U اندازه بدن
block size U اندازه بلاک
attack size U اندازه تک
pint-size U کوچک
attack size U استعداد وسایل درگیر در تک
basic size U اندازه اصلی
basic size U اندازه اولیه
block size U اندازه کنده
block size U اندازه کندهای
size of a statistical sample [N] U تعداد کل داده های آماری
olympic size pool U اندازه و طول استخر المپیک 05 در 12 متر
grain size classification U طبقه بندی خاک از نظر اندازه ذرات
size distribution of income U توزیع درامد مقداری
standard size whole brick U اجر فشاری معمولی
size distribution of income U توزیع درامد برحسب مقدار
size weight illusion U خطای ادراکی اندازه- وزن
paricle size analysis U دانه بندی کردن
effective size of grain U اندازه موثرذرات
effective size of grain U قطر موثر ذرات
data word size U اندازه کلمه داده
The shoes are a size too big for my feet. U کفشها یک نمره برای پایم گشاد است
Act your age [and not your shoe size] ! U به سن خودت رفتار بکن ! [مثل بچه ها رفتار نکن !]
well fixed U ثروتمند
well fixed U دارا
well fixed U پولدار
well fixed U خوب تثبیت شده
fixed U ثابت شده
fixed U معین
fixed U ماندنی مقطوع
fixed U گیردار
fixed U قطعی
fixed U ثابت
I'll get you all fixed up. U همه چیز را برایتان درست وروبراه خواهم کرد
fixed U مقطوع
fixed U ماندنی
fixed geometry U هواپیمایی با بال ثابت
fixed costs U هزینههای که وابسته به حجم تولید نمیباشد
fixed costs U هزینههای سرمایهای
fixed costs U هزینههای ثابت
fixed cost U هزینه ثابت و معین
fixed casement U قاب ثابت
fixed capital U سپرده ثابت اموال ثابت یکان
fixed capital U سرمایه ثابت
fixed condenser U خازن ثابت
fixed capacitor U خازن ثابت
fixed format U قابل ثابت
fixed fire U اتش نشان شده
fixed echo U انعکاس ثابت روی صفحه رادار
fixed bayonet U سرنیزهثابت
fixed ersistor U مقاومت ثابت
fixed factor U عوامل تولید ثابت
fixed factor U عوامل ثابت تولید
fixed field U میدان ثابت
fixed fire U اتش متمرکز
fixed davit U davit gantrytype : syn
fixed disk U دیسک ثابت
fixed davit U جرثقیل ثابت
fixed davit U قایق بالابر ثابت
fixed echo U اکوی ثابت
fixed bridge U پلی که بجز انبساط و انقباض هیچگونه حرکتی ندارد
we fixed in the town U در شهر ماندیم
fixed wing U هواپیمای بال ثابت
fixed arch U طاقثابت
fixed base U پایهثابت
fixed blade U تیغهثابت
fixed jaw U اهرم ثابت
fixed platform U سکویثابت
fixed winglet U بالچهثابت
Price are fixed here . U دراینجا قیمتها ثابت هستند
fixed-wing U بال ثابت
fixed-wing U هواپیمای بال ثابت
fixed point U ممیز ثابت
carbon fixed U کربن ثابت
carbon fixed U ذغال ثابت
fixed bridge U پل ثابت
fixed beam U تیر دوسر گیردار
fixed beam U تیر گیردار
fixed beam U تیر دو سر گیردار
fixed beam U تیر ثابت
fixed assets U دارائیهای ثابت
fixed assets U درائیهای ثابت مانند ساختمان و ماشین الات
fixed assets U داراییهای ثابت
fixed asset U دارائی ثابت
fixed area U ناحیه ثابت
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com